" توبه" در اصل به معنى" بازگشت" است، و در لسان قرآن به معنى بازگشت از گناه مىآید، این در صورتى است كه به شخص گنهكار نسبت داده شود، ولى گاه این كلمه به خدا نسبت داده مىشود، در آنجا به معنى بازگشت به رحمت است، یعنى رحمتى را كه به خاطر ارتكاب گناه از بنده سلب كرده بود بعد از بازگشت او به خط اطاعت و بندگى به او باز مىگرداند، و به همین جهت در مورد خدا تعبیر به" تواب" (بسیار بازگشت كننده به رحمت) مىشود.
و به تعبیر دیگر" توبه" لفظى است مشترك، میان خدا و بندگان، هنگامى كه بندگان به آن توصیف شوند مفهومش این است كه به سوى خدا بازگشتهاند زیرا هر گنهكارى در حقیقت از پروردگارش فرار كرده، هنگامى كه توبه مىكند به سوى او باز مىگردد.
خداوند نیز در حالت عصیان بندگان گویى از آنها روىگردان مىشود، هنگامى كه خداوند به توبه توصیف مىشود، مفهومش این است كه نظر لطف و رحمت و محبتش را به آنها باز مىگرداند.
درست است كه آدم در حقیقت كار حرامى انجام نداده بود، ولى همین ترك اولى نسبت به او عصیان محسوب مىشد، او به سرعت متوجه وضع خود شد و به سوى پروردگارش بازگشت.
كلماتى كه خدا بر آدم القا كرد چه بود؟
در اینكه" كلمات" و سخنانى را كه خدا براى توبه به آدم تعلیم داد چه سخنانى بوده است در میان مفسران گفتگو است.
معروف این است كه همان جملات سوره اعراف آیه 23 مىباشد: قالا رَبَّنا ظَلَمْنا أَنْفُسَنا وَ إِنْ لَمْ تَغْفِرْ لَنا وَ تَرْحَمْنا لَنَكُونَنَّ مِنَ الْخاسِرِینَ":" گفتند: خداوندا ما بر خود ستم كردیم، اگر تو ما را نبخشى و بر ما رحم نكنى از زیانكاران خواهیم بود".
" توبه" لفظى است مشترك، میان خدا و بندگان، هنگامى كه بندگان به آن توصیف شوند مفهومش این است كه به سوى خدا بازگشتهاند زیرا هر گنهكارى در حقیقت از پروردگارش فرار كرده، هنگامى كه توبه مىكند به سوى او باز مىگردد
بعضى گفتهاند منظور از كلمات، این دعا و نیایش بوده است:
ـ اللهم لا اله الا انت سبحانك و بحمدك رب انى ظلمت نفسى فاغفر لى انك خیر الغافرین.
ـ اللهم لا اله الا انت سبحانك و بحمدك رب انى ظلمت نفسى فارحمنى انك خیر الراحمین.
ـ اللهم لا اله الا انت سبحانك و بحمدك رب انى ظلمت نفسى فتب على انك انت التواب الرحیم.
ـ پروردگارا! معبودى جز تو نیست، پاك و منزهى، تو را ستایش مىكنم، من به خود ستم كردم مرا ببخش كه بهترین بخشندگانى.
ـ خداوندا! معبودى جز تو نیست، پاك و منزهى، تو را ستایش مىكنم، من به خود ستم كردم بر من رحم كن كه بهترین رحم كنندگانى.
ـ بار الها! معبودى جز تو نیست، پاك و منزهى، تو را حمد مىگویم، من به خویش ستم كردم، رحمتت را شامل حال من كن و توبهام را بپذیر كه تو تواب و رحیمى".
این موضوع در روایتى از امام باقر (علیه السلام) نقل شده است. (مجمع البیان ذیل آیات مورد بحث)
نظیر همین تعبیرات در آیات دیگر قرآن در مورد یونس (علیه السلام) و موسى (علیه السلام) مىخوانیم، یونس به هنگام در خواست بخشش از خدا مىگوید: سُبْحانَكَ إِنِّی كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِینَ:" خداوندا منزهى من از كسانى هستم كه به خود ستم كردهام" (انبیاء- 87)
درباره حضرت موسى (علیه السلام) مىخوانیم: قالَ رَبِّ إِنِّی ظَلَمْتُ نَفْسِی فَاغْفِرْ لِی فَغَفَرَ لَهُ:" گفت: پروردگارا من به خود ستم كردم مرا ببخش و خدا او را بخشید" (قصص- 16)
درست است كه آدم در حقیقت كار حرامى انجام نداده بود، ولى همین ترك اولى نسبت به او عصیان محسوب مىشد، او به سرعت متوجه وضع خود شد و به سوى پروردگارش بازگشت
و طبق آنچه از روایات شیعه و سنى استفاده مىشود، مراد از كلماتى كه آدم به وسیلهى آن توبه نمود، توسّل به بهترین خلق خدا یعنى حضرت محمّد و اهل بیت او علیه و علیهم السلام است. چنان كه در تفسیر درّ المنثور از ابن عباس نقل شده است كه آدم براى پذیرش توبهاش، خداوند را به این نامها قسم داد: «بحق محمد و على و فاطمة و الحسن و الحسین» (تفسیر درّ المنثور، ج 1، ص 60)
این تفسیرها هیچ گونه منافاتى با هم ندارند، چرا كه ممكن است مجموع این كلمات به آدم، تعلیم شده باشد تا با توجه به حقیقت و عمق باطن آنها انقلاب روحى تمام عیار، براى او حاصل گردیده و خدا او را مشمول لطف و هدایتش قرار دهد.
پیامهای آیه:
1 ـ هم چنان كه توفیق توبه از خداست، باید چگونگى و راه توبه را نیز از خداوند دریافت كنیم. «مِنْ رَبِّهِ كَلِماتٍ»
2ـ قبول توبه و ارائهى راه آن، از شئون تربیت و ربوبیّت اوست.«مِنْ رَبِّهِ»
3ـ این همه لطف و قبول توبه، تنها كار خداست. «هُوَ»
4ـ اگر توبه واقعى باشد، خداوند آن را مىپذیرد.«هُوَ التَّوَّابُ»
5ـ اگر توبه را شكستیم، باز هم خداوند توبه را مىپذیرد. «هُوَ التَّوَّابُ»
6ـ عذرپذیرى خداوند همراه با رحمت است، نه عتاب و سرزنش. «التَّوَّابُ الرَّحِیمُ»